یک حادثهی ناگوار برای نویسندهی نوجوان موجب رویآوری او بهطبابت میشود. همین امر او را در جمعی از افراد قرار میدهد که با وجود کموکاستیها لذت میبرد و تجربیات شیرینی کسب میکند. او با وجود تمام دردی که دارد بهزندگی ادامه میدهد. روزی از سوی نامادری مورد لطف قرار میگیرد و همین لطف، عشق و علاقهاش بهدختر او را برمیانگیزد..!
بههرچی امید میبستم بهناامیدی و بههرکس دلی میدادم بهناکامی منجر میشد…!
نویسنده؛ جعفر شهری باف راوی؛ فرهاد مهرآبادی
برای حمایت از صدای قجرتایم؛ لینک پادکستهای ما را با دوستان و خانوادۀ محترم خود به اشتراک بگذارید، سپاسگزاریم.