Sveriges mest populära poddar

داستان‌های مثنوی

#61 - داستان زندانی مفلس

30 min • 14 februari 2022
بود شخصی مفلسی بی خان و مان * مانده در زندان و بند بی امان | لقمهٔ زندانیان خوردی گزاف * بر دل خلق از طمع چون کوه قاف | زهره نه کس را که لقمهٔ نان خورد * زانک آن لقمه‌ربا گاوش برد | هر که دور از دعوت رحمان بود * او گداچشمست اگر سلطان بود | مر مروت را نهاده زیر پا * گشته زندان دوزخی زان نان‌ربا | گر گریزی بر امید راحتی * زان طرف هم پیشت آید آفتی | هیچ کنجی بی دد و بی دام نیست * جز بخلوتگاه حق آرام نیست | کنج زندان جهان ناگزیر * نیست بی پامزد و بی دق الحصیر | والله ار سوراخ موشی در روی * مبتلای گربه چنگالی شوی | آدمی را فربهی هست از خیال * گر خیالاتش بود صاحب‌جمال | ور خیالاتش نماید ناخوشی * می‌گدازد همچو موم از آتشی
Kategorier
Förekommer på
Podcastbild

00:00 -00:00
00:00 -00:00