رواق / Ravaq

حجاب چهره‌ی جان می‌شود غبار تنم ۳۴۲

61 min • 28 juli 2025

«««««🍷می‌بهـا»»»»»

غزل نمره ۳۴۲

مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن


حجاب چهره‌ی جان می‌شود غبار تنم

خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم


چنين قفس نه سزای چو من خوش‌الحانی‌ست

روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم


عيان نشد که چرا آمدم کجا بودم

دريغ و درد که غافل ز کار خويشتنم


چگونه طوف کنم در فضای عالم قدس

چو در سراچه‌ی ترکيب تخته‌بند تنم


اگر ز خون دلم بوی شوق می‌آيد

عجب مدار که همدرد آهوی ختنم


طراز پيرهن زرکشم مبين چون شمع

که سوزهاست نهانی درون پيرهنم


بيا و هستی حافظ ز پيش او بردار

که با وجود تو کس نشنود ز من که منم



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

Senaste avsnitt

Podcastbild

00:00 -00:00
00:00 -00:00