Start / رواق / Ravaq / %d8%af%d9%88%d8%b4 %d8%b3%d9%88%d8%af%d8%a7%db%8c %d8%b1%d8%ae%d8%b4 %da%af%d9%81%d8%aa%d9%85 %d8%b2 %d8%b3%d8%b1 %d8%a8%db%8c%d8%b1%d9%88%d9%86 %da%a9%d9%86%d9%85 %db%b3%db%b4%db%b9

رواق / Ravaq

دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنم ۳۴۹

60 min • 6 augusti 2025

«««««🍷می‌بهـا»»»»»

غزل نمره ۳۴۹

فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن

دوش سودای رخش گفتم ز سر بيرون کنم

گفت کو زنجير تا تدبير اين مجنون کنم؟

قامتش را سرو گفتم سر کشيد از من به خشم

دوستان از راست می‌رنجد نگارم چون کنم؟

نکته‌ ناسنجيده گفتم دلبرا معذور دار

عشوه‌ای فرمای تا طبع سخن موزون کنم

زردرویی می‌کشم زان طبع نازک بی‌گناه

ساقيا جامی بده تا چهره را گلگون کنم

ای نسيم منزل ليلی خدا را تا به کی

ربع را برهم زنم اطلال را جيحون کنم

من که ره بردم به گنج حسن بی‌پايان دوست

صد گدای همچو خود را بعد از اين قارون کنم

ای مه صاحب‌قران از بنده حافظ ياد کن

تا دعای دولت آن حسن روزافزون کنم

Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

Senaste avsnitt

در خرابات مغان نور خدا می‌بينم ۳۵۷

18 augusti | 65 min

گرم از دست برخیزد که با دلدار بنشینم ۳۵۶

17 augusti | 71 min

حالیا مصلحت وقت در آن می‌بينم ۳۵۵

16 augusti | 74 min

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم ۳۵۴

13 augusti | 67 min

من ترک عشق و شاهد و ساغر نمی‌کنم ۳۵۳

12 augusti | 63 min

Podcastbild

00:00 -00:00

Podcastbild

00:00 -00:00