رواق / Ravaq

من دوست‌دار روی خوش و موی دلکشم ۳۳۸

63 min • 22 juli 2025

«««««🍷می‌بهـا»»»»»

غزل نمره ۳۳۸

مفعول و فاعلات و مفاعیل و فاعلان


من دوسُـ/تدار روی/ خوش و موی/ دلکشم

مدهوش چشم مست و می صاف بی‌غشم

گفتی ز سر عهد ازل يک سخن بگو

آن گه بگويمت که دو پيمانه درکشم

من آدم بهشتيم اما در اين سفر

حالی اسير عشق جوانان مهوشم

در عاشقی گزير نباشد ز ساز و سوز

استاده‌ام چو شمع مترسان ز آتشم

شيراز معدن لب لعل است و کان حسن

من جوهری مفلسم ايرا مشوشم

از بس که چشم مست در اين شهر ديده‌ام

حقا که می نمی‌خورم اکنون و سرخوشم

شهری‌ست پر کرشمه خوبان ز شش جهت

چيزيم نيست ور نه خريدار هر ششم

بخت ار مدد دهد که کشم رخت سوی دوست

گيسوی حور گرد فشاند ز مفرشم


واعظ ز تاب فکرت بی‌حاصلم بسوخت

ساقی کجاست تا زند آبی برآتشم

حافظ عروس طبع مرا جلوه آرزوست

آيينه‌ای ندارم از آن آه می‌کشم



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

Senaste avsnitt

Podcastbild

00:00 -00:00
00:00 -00:00