رواق / Ravaq

هزار دشمنم ار می‌کنند قصد هلاک ۳۰۰

57 min • 20 maj 2025

«««««🍷می‌بهـا»»»»»

غزل نمره ۳۰۰

مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن


هزار دشمنم ار می‌کنند قصد هلاک

گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک

مرا اميد وصال تو زنده می‌دارد

و گر نه هر دمم از هجر توست بيم هلاک

نفس نفس اگر از باد نشنوم (بویت) بويش

زمان زمان چو گل از غم کنم گريبان چاک

رود به خواب دو چشم از خيال تو؟ هيهات

بود صبور دل اندر فراق تو؟ حاشاک

اگر تو زخم زنی به که ديگری مرهم

و گر تو زهر دهی به که ديگری ترياک

بضرب سيفک قتلی حياتنا ابدا

لان روحی قد طاب ان يکون فداک

عنان مپيچ که گر می‌زنی به شمشيرم

سپر کنم سر و دستت ندارم از فتراک

تو را چنان که تویی هر نظر کجا بيند

به قدر دانش خود هر کسی کند ادراک

به چشم خلق عزيز جهان شود حافظ

که بر در تو نهد روی مسکنت بر خاک



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

Senaste avsnitt

Podcastbild

00:00 -00:00
00:00 -00:00