«خود مردماند که ميگذارند جبار سرکوبشان کند و بدتر از آن اينکه سبب سرکوب خود هم ميشوند زيرا اگر از بندگي دست ميکشيدند از آن ميرهيدند. مردم به دست خود در بند کشيده ميشوند، خودشان گردن به يوغ ميسپرند و با پا خود به کشتارگاه ميروند. بر سر دوراهي ميان بنده ماندن و آزاد زيستن، خود مردماند که آزادگي را پس ميزنند و بندگي پيشه ميکنند. مردم خود به اين ذلت تن در ميدهند و در طلب آن هم ميدوند.» اتيين دولا بوئسي «گفتار در بندگي خودخواسته» را در ميانه قرن شانزدهم نوشت؛ زماني که 20 سال بيشتر نداشت و در دانشگاه شهر اورلئان حقوق ميخواند. او را بيشتر به سبب دوستياش با مونتني ميشناسند و مشهور است که مونتني مقاله «در باب دوستي» را به ياد بوئسي نوشته است. اين کتاب بعدها به يکي از شاهکارهاي زمان خود بدل شد و هنوز مرجع بسياري از فيلسوفان است. او در اين رساله ماهيت استبداد و چگونگي تشکيل، تثبيت و استمرار حکومت هاي استبدادي را بررسي ميکند و با استناد به نمونههاي تاريخي، علت دوام جباريت را طي نسلهاي پياپي نشان ميدهد. بوئسي کليد درک استبداد را در اطاعت داوطلبانه توده مردم ميداند و آن را بندگي خودخواسته مينامد و در سراسر رسالهاش بر اين واقعيت تاکيد ميکند که «حکومت استبدادي» چيزي نيست جز قدرتي که تودههاي مردم با رضايت خود به شخص حاکم تفويض کردهاند و «جبار» جز انقياد تودهها پايگاه ديگري ندارد. بوئسي در رساله خود به نکته مهمي اشاره ميکند: «اگر براي کسب آزادي چيزي جز ميل به آن لازم نباشد چه؟» او معتقد است صرف خواست آزادي براي نيل به آزادي کافي است چراکه اگر در برابر جباران سر فرود نياوريم و ديگر فرمان آنها را اطاعت نکنيم، حتي بدون نبرد و مبارزه، جباران از پاي ميافتند.--- Send in a voice message: https://podcasters.spotify.com/pod/show/hazardastan/message
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.