دن کیشیت4/8 جلد اول نویسنده: سروانتس مترجم: محمد قاضی گوینده: ناصر زراعتیDon Miguel de Cervantes SaavedraEl ingenioso hidalgo Don Quixote de la Mancha (1605): First volume of Don Quixoteدر دنیای ایدئال شوالیه، افراد جامعه فقط در پی کسب دارایی و رفاه فردی نیستند و در فضایی ساده و صمیمی به دور از فساد و ظلم، در کنار هم زندگی میکنند. بدیهی است که این دنیای اسطورهای را نمیتوان در مکان و زمان معینی پیدا کرد. شوالیههای قرون وسطایی فقط در دنیای شانس و جادو میتوانند زندگی کنند و هویت خود را شکل دهند. به همین دلیل مختصات جغرافیایی و موقعیت تاریخی رخدادها و ماجراهای داستان سروانتس مبهم است.ماجراجوییهای شوالیه از لحاظ زمانی هم بیرون از چرخهٔ توالی زمان واقعی هستند. خلاف رخدادهایی که در زندگی واقعی وجود دارند، ترتیب زمانی ماجراهای او معنای خاصی ندارد. دنکیشوت برای رسیدن به آرمانشهر طلاییاش هم خود را از مکان حقیقی دور میکند و هم زمانِ حال واقعی زندگیاش را ترک میکند و از یک نازمان آرمانی سر درمیآورد. به همین دلیل ماجراهای شوالیهٔ سروانتس ماهیتی رؤیاگونه پیدا میکنند.داستایوفسکی رمان سروانتس را از «غمانگیزترین» رمانها میداند، چرا که به گفتهی وی «دُنکیشوت گرفتار مرض است: نوستالژیای واقعیتگرایی». برای خوانندگانی که با جهان دُنکیشوتی آشنایند، جملهی داستایوفسکی -چه به عنوان غمگینانهترین رمان و چه گرفتاری دُنکیشوت در نوستالژیای واقعیتگرایی- ترکیبی متناقض است. چگونه میتوان دُنکیشوتی که رمهی گوسفندان را لشکریان دشمن میپندارد، موصوف اندوهبار واقعیت دانست؟ موردی که داستایوفسکی در «زیرمتن» توصیف خود از رمان سروانتس دارد، اشاره به برساخت «آرمانشهرِ» دُنکیشوت است. به عبارتی دُنکیشوت خانه و روستایش را ترک میکند تا با «ماجراجویی» آرمانشهرِ خود را -که حاصل مطالعهی انبوهی از کتابهای شوالیهگری قرون وسطاست- تحقق بخشد. آرمانشهری که تنها برای دُنکیشوت وجود دارد و حاصل ماجراجوییاش چیزی جز مسخره کردن و در نهایت مرگ در بستر بیماری نیست. از این رو «واقعیت» برای دُنکیشوت که همانا دستیابی به آرمانشهرش است، هرگز محقق نمیشود و چنین دستنیافتنی--- Send in a voice message: https://podcasters.spotify.com/pod/show/hazardastan/message
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.