تو سري خور - اثر گابریل دانونزیو - راوی استاد بهروز رضوی
جیووانی اِپیس کوپو» مردی است که پسر کوچکش «شیرو» را به تازگی از دست داده و از طرفی با مرد خلافکاری به اسم «جولیو وانزِر» آشنا شده است که او را برده و مطیع خود ساخته است. او با خانم «جینورا» آشنا می شود و از او خواستگاری می کند، اما... وانزر، مرد خشن و عجیبی است. جیووانی احساس می کند برده و غلام او شده و بین شان رابطه ی ارباب و برده برقرار است. اما وقتی پلیس وانزر را تحت تعقیب قرار می دهد و او شهر را ترک می کند، جیووانی با جینورا، خدمتکار رستوران، آشنا می شود و از او تقاضای ازدواج می کند... --------------------------------------------------------------- گابریل دانونزیو در ایتالیا به دنیا آمد. نخستین مجموعه از شعرهای او درست زمانی منتشر شد که شانزده سال بیشتر نداشت و پس از چاپ چند مجموعه شعر دیگر، پس از 1897، مجموعهای از رمانهای خود با نامهای بامداد بهاری، شهر مرده، جیوگوندا و افتخار را به خوانندگان ارزانی داشت. بعد هم بهسراغ روزنامهنگاری و نقد هنری رفت و پس از آن، تاریخنگاری را هم محک زد. دانونزیو در زمان جنگ جهانی، بهصورت داوطلبانه به ارتش ایتالیا پیوست و در همین گیر و دار، یک چشم خود را از دست داد و در همان سالها فاشیسم را بنیان نهاد. او در نهایت در سال 1938 در ویلای شخصی خود و در اوج شهرت درگذشت. از معروفترین رمانهای او میتوان به پیروزی مرگ و آتش اشاره کرد که شهرتی جهانی دارند. دانونزیو جووانی اپیسکوپو یا همان توسریخور را در سال 1892 نوشت که بعدها از روی آن، فیلمی به همین نام ساخته شد. نکتهی جالب توجه در مورد این نویسنده، دلبستگی شدید و عجیب او به اشیا است. او جملهی معروفی دارد که میگوید «اشیا بیهوده برای من جنبهی حیاتی دارند.» و اینگونه است که قصر محل اقامتش، مملو از شیءهای ریز و درشت است که از آن جمله میتوان به مجموعهی ارزشمند کاشیهای ایرانی قیمتی او اشاره کرد.
--- Send in a voice message: https://podcasters.spotify.com/pod/show/hazardastan/messageHosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.