غزلی از#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
نفسم گرفت از این شب،درِ این حصار بشکن
درِ این حصارِ جادوییِ روزگار بشکن
چو شقایق از دل سنگ، بر آر رایتِ خون،
به جنون، صلابتِ صخرهی کوهسار بشکن
تو که ترجمانِ صبحی به ترنّم و ترانه
لبِ زخمدیده بگشا، صفِ انتظار بشکن
«سرِ آن ندارد امشب که برآید آفتابی؟»
تو خود آفتابِ خود باش و طلسم کار بشکن
بسُرای تا که هستی، که سرودن است بودن
به ترنّمی دژِ وحشتِ این دیار بشکن
شبِ غارتِ تتاران، همهسو فکنده سایه
تو به آذرخشی این سایهی دیوسار بشکن
نوای سهتار #نادر_فولادینسب
(https://t.me/naderfouladinasab)
اجرا #شهرزادفتوحی
تنظیم #مجتبی_میرسمیعی
@naderfouladinasab
@ShahrzadArtandLife
در تلگرام بشنوید
https://t.me/ShahrzadArtandLife/6708
https://t.me/naderfouladinasab/10015