همراه شوید
بنیوشید
بنوشید
بنوشانید
شب ششصد و هفتاد و یکم ۶۷۱
ادامه حکایت عجیب و غریب
او تیغی طلسمگشته دارد و دو تن از عفریتان کوه قاف با اوست...
پس از آن سیران عزایم بخواند و عفریتی را که زعازع نام داشت حاضر آورد و مقدار یک گرم بنگ طیّار بدو داده گفت: خویشتن را به صورت عصفور (گنجشک) در آور و به انتظار بنشین تا غریب بخسبد. آنگاه بنگ در مشام او بنه و او را نزد من آور...
تصویر را تصور کن!
بینخطهای هر خبر و هر داستان را ببین و تصور کن و بشنو...
به روالهای ناروایی که هنوز از پسِ قرنها برقرار مانده بیندیش...
«هزارویک شب»
ترجمهی عبداللطیف تسوجی تبریزی
قصّهگو #شهرزادفتوحی
تنظیم #مجتبی_میرسمیعی
باشد که قصّه، چترِ باران غصّهها شود
باشد که قصّه، صدفِ آرامشی باشد
در دریاهای توفانی این جهان...
هنر و زندگی شهرزاد
🎧یوتیوب
https://www.youtube.com/playlist?list=PLPpgSsdZeHm0DKO5jWxbXXmC-FelHleB0
#هزارویکشب #هزار_و_یک_شب
Shahrzad Art&Life
مشتاق پیشنهاد و نقد و نظر شما هستم:
En liten tjänst av I'm With Friends. Finns även på engelska.