همراهشو
بنیوش
بنوش
بنوشان
شب ششصد و هفتاد و پنجم ۶۷۵
حکایت عجیب و غریب
چندان بر هوا بپرید که آواز تسبیح فرشتگان به گوش بیامد، آنگاه شهابی از آتش به سوی عفریت آمد. عفریت از او به سوی زمین بگریخت و در میانهی عفریت و زمین صد ذراع بیش نمانده بود که شهاب او را بگرفت. در حال خاکستر شد و غریب فرود آمد و به دریا اندر افتاد. مقدار دو قامت در آب فرورفت. پس از آن تا دو روز بر روی آب شنا میکرد تا اینکه بازوانش برنجید و هلاک را یقین کرد.
تصویر را تصور کن!
بینخطهای هر خبر و هر داستان را ببین و تصور کن و بشنو...
به روالهای ناروایی که هنوز از پسِ قرنها برقرار مانده بیندیش...
«هزارویک شب»
ترجمهی عبداللطیف تسوجی تبریزی
قصّهگو #شهرزادفتوحی
تنظیم #مجتبی_میرسمیعی
باشد که قصّه، چترِ باران غصّهها شود
باشد که قصّه، صدفِ آرامشی باشد
در دریاهای توفانی این جهان
هنر و زندگی شهرزاد
یوتیوب
https://www.youtube.com/playlist?list=PLPpgSsdZeHm0DKO5jWxbXXmC-FelHleB0
#هزارویکشب #هزار_و_یک_شب
Shahrzad Art&Life
مشتاق پیشنهاد و نقد و نظر شما هستم:
🕯
En liten tjänst av I'm With Friends. Finns även på engelska.