پرگار
در قرن بیستم فلسفه بر زبان متمرکز میشود و رابطهی جهان و زبان در کانون پرسشهای فلسفی قرار میگیرد. این تحول چرخش زبانی نامیده میشود. چرخش زبانی چه اهمیتی دارد و حاصل آن برای ما چیست؟