Sveriges mest populära poddar

کتاب گفت …

میراث اثر هاینریش بل

235 min • 10 juli 2021

 میراث اثر هاینریش بل ترجمه هوشنگ گلشیری

داستان کتاب میرا تث درباره ی چگونگی به قتل رسیدن مردی آلمانی به نام “شلینگ” می باشد که سال ها پیش، و به هنگام جنگ کشته شده است؛ مرگ ستوان یکمی که نه به دنبال وقوع درگیری ها با نیروهای مقابل و توسط دشمنان، بلکه به دست “شنکر” (یکی از هم مبارزان مقتول)، صورت پذیرفته؛ در واقع شنکر، از دوستان قدیمی شلینگ و هم چنین از فرمانده های نیروی آلمان می باشد. شخصیت اصلی قصه “ونک”، به عنوان راوی، پرده از این راز برمی دارد. وی که چند سال پیش، جهت انجام خدمت به کشور و دفاع از منافع و امنیت سرزمین پدری اش، به مقر نظامی بخش ساحلی نرماندی اعزام می گردد.

در این منطقه با شلینگ آشنا می شود؛ مردی بسیار مهربان و رئوف که برای سربازان تحت سرپرستی اش، احترام قائل است و ونک نیز وظیفه ی اطاعت از اوامرش را برعهده دارد. در همین مکان است که ونک با شنکر نیز روبه رو گشته، از نوع رفتارها و غرور بیش از حد او، لطمه می بیند. وی شاهد اختلاف نظرات و عقاید میان شلینگ و شنکر بوده، وقایعی دردناک را با چشمان خود می بیند. وقایعی هم چون کشتارهای فجیع و قحطی و گرسنگی سربازها و از همه مهم تر، نحوه ی کشته شدن مافوق خود؛ رویدادی تلخ و غیرانسانی که فقط او و شنکر از جزئیات آن کاملا مطلع هستند. ونک به واسطه ی شرح پرکشش این رویداد، و نقل کلیه ی ماجرای داستان خطاب به برادر شلینگ، داستانی خواندنی را خلق می کند، و ضمن معطوف ساختن تمامی توجه مخاطب به روایت کتاب میراث، او را تا پایان با خود همراه می سازد.

بخش هایی از متن 

خداحافظی سرباز در اصل خداحافظی برای همیشه است . این قطارهایی که سربازها را در سراسر اروپا به مرخصی می برند چه بار عظیم و جنون آمیزی از درد را جا به جا می کنند . اگر این راهروهای کثیف می توانستند زبان باز کنند ، اگر این شیشه های درد کشیده می توانستند فریاد بکشند و نیز این ایستگاه های قطار ، این ایستگاه های ترسناک ، اگر سرانجام همه اینها می توانستند از دردها و نا امیدی هایی که شاهدش بوده اند فریاد بکشند! آن وقت دیگر جنگی در کار نبود.

سکوت لرزان ادم مست فقط با اطمینان مهار شده آدمی قابل مقایسه است که روی طنابی در نوسان ، میان دو برج مرتفع در ابدیت ، راه می رود . اگر کسی فقط به پاهای او نگاه کند ، با خود می گوید چه آدم محتاطی ، چه قدر آهسته و با احتیاط راه می رود ! و در حقیقت کسی که ان بالا راه می رود ، کاملاً هم بی احتیاط است.

اگه نمی تونین بفهمین که ما به دنیا نیومده یم که بی خیال باشیم ، پس دست کم اینو درک کنین که به دنیا نیومده یم که فراموش کنیم . کدوم بی خیالی و فراموشی ! ما به دنیا اومده ایم که به یاد بیاریم ، نه که فراموش کنیم . بلکه به یاد بیاریم . ما برای همین به دنیا اومده یم.

معرفی نویسنده

هاینریش بل اولین داستان‌های کوتاهش را در 1947 در مجلات مختلف به چاپ رساند که بخشی از آن‌ها به ادبیات پس از جنگ و بخشی به ادبیات ویرانه‌ها تعلق دارند. اغلب این آثار به تجربة شخصی بل از جنگ و همین‌طور ویرانی سرزمین آلمان پس از جنگ می‌پردازند. بل بعضی از بهترین داستان‌هایش را در 1950، در مجموعه‌ای با عنوان بیگانه  منتشر کرد که باعث شهرت او در مقام نویسندة داستان کوتاه شد. از آن پس او رمان‌ها و داستان‌های کوتاه بسیاری نوشت که بخشی از آن‌ها از درخشان‌ترین آثار ادبی قرن بیست آلمان به حساب می‌آیند. هاینریش بل در 1972 نوبل ادبیات را از آن خود کرد.

Kategorier
Förekommer på
Podcastbild

00:00 -00:00
00:00 -00:00